همش فکرم مشغول نیکی و کارهای زشتش
چند وقت پیش رفتم سرکیفم چیزی بردارم نواربهداشتی هارو تو کیفم دید گفت خانم مامانم هم وقتی از اینجاش خون میاد پوشک میزاره
یا میره دستشویی بدون شلوار میپره بیرون بدنشو نشون پسرا میده
یاچند وقت پیش روی چرخونک نشسته بود تا سوراخی اونجاش شلوارش پایین کشیده بود
لب گرفتنا و بوساش از پسرها هم کنار
یه حسین داریم خیلی شوته نیکی تا از ماشین پیاده شد پرید حسین رو بغل کرد وبوسید حسن افتاد رو زمین مامان حسین غش کرد از خنده
حسین ,پیش ,هم ,وقت ,رو ,نیکی ,وقت پیش ,حسین داریم ,کناریه حسین ,هم کناریه ,داریم خیلی
درباره این سایت